معنی کنایه از کوتاه قد

فرهنگ عمید

کوتاه قد

کوتاه‌بالا، قدکوتاه، دارای قد کوتاه،

لغت نامه دهخدا

کوتاه قد

کوتاه قد. [ق َ د د] (ص مرکب) پست قامت و آنکه قد و بالای وی کوتاه بود و بلند نباشد. (ناظم الاطباء). کسی که قدش کوتاه است. کوتاه بالا. قصیرالقامه. (فرهنگ فارسی معین). پست قد. پست بالا. کوتوله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): عَکیظ؛ کوتاه قد. (از منتهی الارب). و رجوع به کوتاه و کوتاه قامت شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

قد کوتاه

کوته بالا غک کپه (گویش مازندرانی) (مصدر) آنکه قدش کوتاه باشد کوتاه قد کوتاه بالا قصیر القامه.


کوتاه قد

پاچ (گویش گیلکی) کوته بالا کسی که قدش کوتاه است کوتاه بالا قصیر القامه: کارگر شرکت نفت ایران و انگلیس مرد کوتاه قد چاق و چله و پشمالویی بود.

حل جدول

کوتاه ‌قد

اباتر


کنایه از کوتاه قد

نیم‌وجبی

نیم وجبی


بسیار کوتاه قد

یکوجبی

یک وجبی، نیم وجبی


آدم کوتاه قد

کوتوله


بسیار قد کوتاه

کوتوله

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

قد کوتاه

قلیلا


ادم کوتاه قد

دمیت العرض

معادل ابجد

کنایه از کوتاه قد

630

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری